کد مطلب:154061 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

اگر من نبرم دیگری می برد
عبدالله بن الحسن بن حسن علی علیهماالسلام از مادرش فاطمه دختر امام حسین (ع) نقل می كند كه: در كربلا دختری كوچك بودم وقتی كه سپاه عمرسعد وارد خیمه گاه شدند، مردی از كوفه چشمش به خلخال پایم افتاد كه از طلا بود خلخال را از پایم بیرون می آورد و گریه می كرد!

گفتم: دشمن خدا چرا گریه می كنی؟ گفت: چرا گریه نكنم كه دختر پسر پیغمبرم را غارت می كنم!! گفتم: پس چرا ما را غارت می كنی.

گفت: می ترسم اگر من نبرم دیگری ببرد [1] !!


[1] بحار 82:45 - حياة الامام حسين.